05:42

1403/07/27

اخبار جبهه مقاومت

کار ساخت جاده واخان به زودی تمام شده و چین و افغانستان از راه زمینی به هم متصل میشوند

محمد ایوب خالد، والی ولایت بدخشان در رابطه به اتمام کار ساخت جاده واخان گفت حدود هفت کیلومتر از این جاده باقی مانده که به زودی به پایان می‌رسد و بعد از ساخت این جاده، افغانستان برای نخستین بار از مسیر زمینی به چین وصل خواهد شد.

کریدور واخان

واخان یک نوار باریک در رشته کوه‌های پامیر و در خاک افغانستان است که چین، پاکستان، افغانستان و تاجیکستان در آن مرز مشترک دارند.

کریدور واخان از شمال شرق از سرزمین اصلی افغانستان به مرز چین منتهی می‌شود. در جنوب این نوار، افغانستان با کشور پاکستان و در شمال با تاجیکستان مرز مشترک دارد.

طول این نوار 350 کیلومتر و عرض آن 13 تا 65 کیلومتر است. مساحت کل این نوار 10300 کیلومتر مربع و جمعیت ساکن در آن بالغ بر 15000 نفر است. این مکان جایی است که سه رشته از بلندترین رشته کوه‌های جهان به نام‌های قراقورام، هندوکش و پامیر در آن به هم نزدیک می‌شوند.

کوتاه ترین راه اتصال چین و افغانستان

واخان امروز کوتاه‌ترین مرز بین افغانستان و چین است. چین با 13 کشور دیگر نیز مرز مشترک دارد، اما مرز میان چین و افغانستان با حدود تقریبی 76 کیلومتر، کوتاه‌ترین مرز است. این مرز از سال 1895، زمانی که امپراتوری‌های بریتانیا و روسیه، مرزهای افغانستان را تغییر دادند تا به امروز به عنوان یک منطقه حائل میان این دو امپراتوری و نیز کشورهای امروزی عمل کرده است.

گردنه وخجیر

میان افغانستان و چین، گردنه “وخجیر” تنها نقطه دسترسی قابل استفاده در انتهای جنوب شرقی این دالان یا کریدور است. بقیه مرز، رشته کوهی غیر قابل عبور است. در واقع این گردنه، کم ارتفاع‌ترین و پست‌ترین نقطه در طول کل مرز است. این منطقه برای چین حکم کلید ورود به معادن مس را دارد که این کشور قرارداد آن را در سال 2007 با حکومت افغانستان امضا کرد.

چین در حال توسعه پروژه‌هایی در کریدور واخان است که از نظر تاریخی در جاده ابریشم قرار دارد و گذرگاه “وخجیر” ساده‌ترین مسیر برای افزایش تجارت بین آسیای مرکزی و چین است.

تاثیر کریدور واخان بر نقش پاکستان

کریدور واخان در یک نقطه، فاصله بین پاکستان و آسیای مرکزی را به 13 کیلومتر کاهش می‌دهد. این کریدور پتانسیل اقتصادی و استراتژیک عظیمی برای پاکستان داشته و می‌تواند برای اسلام آباد به عنوان یک معبر مهم ترانزیتی معجزه ایجاد کند؛ هزاران شغل ایجاد کند، درآمد فراوانی داشته باشد و مهم‌تر از همه با توسعه زیرساخت‌ها، ارتباط منطقه‌ای پاکستان را تقویت کند. یک مطالعه نشان می‌دهد که جمهوری‌های آسیای مرکزی و آذربایجان 7.5 تریلیون متر مکعب گاز، قزاقستان 22 میلیارد بشکه نفت و ترکمنستان به تنهایی 37 میلیارد بشکه نفت و 60 تا 80 میلیارد متر مکعب گاز دارند. علاوه بر این، افغانستان در زمره بزرگترین دارندگان ذخایر مس مطرح است. بنابراین، پیوند جمهوری‌های آسیای مرکزی، چین، افغانستان و پاکستان از طریق یک کریدور استراتژیک می‌تواند تأثیرات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی گسترده‌ای را برای پاکستان ایجاد کند .

افغانستان و چین در سال 2009 تفاهم نامه‌ای را برای ساخت جاده‌ای از طریق گذرگاه “وخجیر” از کریدور واخان امضا کردند که آن را به بزرگراه قراقورم متصل می‌کند. این جاده ارزان‌ترین مسیری است که CPEC را به آسیای مرکزی وصل می‌کند.

علاوه بر این، این جاده از طریق گذرگاه وخجیر قطعا راه را برای مسیرهای خطوط لوله کوتاه‌تر بین آسیای مرکزی و چین باز می‌کند. بنابراین امنیت منابع انرژی افزایش می‌یابد و در عین حال به نفع اقتصاد کشورهای آسیای مرکزی است. از دیدگاه مقامات پاکستانی، افزایش تجارت از طریق کریدور واخان به بندر گوادر باعث افزایش روابط سه جانبه بین پاکستان، افغانستان و چین خواهد شد.

پاکستان و تاجیکستان در نزدیک‌ترین نقطه کریدور واخان تنها 13 کیلومتر از هم فاصله دارند. بنابراین، در مقایسه با گزینه‌های کنونی، این مسیر نه تنها می‌تواند به عنوان کریدور شمال – جنوب، بلکه با تبدیل این حائل زمینی به پل بین پاکستان، چین، افغانستان و تاجیکستان، به عنوان کریدور شرق – غرب نیز عمل کند و پاکستان می‌تواند دسترسی مستقیم به آسیای مرکزیِ غنی از مواد معدنی و کریدور اقتصادی چین – اوراسیا داشته باشد. به هر حال توسعه کریدور واخان می‌تواند نمونه‌ای از یکپارچگی گسترده منطقه‌ای و همکاری اقتصادی پاکستان، با کمترین هزینه باشد.

علاقه روزافزون چین به واخان و ژئوپلیتیک این منطقه

چین کریدور واخان را فرصتی برای به دست آوردن نفوذ منطقه‌ای از طریق مشارکت‌‌های اقتصادی و واقعیت‌های ژئوپلیتیکی می‌داند. افزایش سطح تعاملات تجاری با کشورهای آسیای مرکزی در چارچوب سرمایه‌گذاری‌های زیرساختی – توسعه ای، می‌تواند ثبات و امنیت این منطقه را فراهم کرده و در عین حال فضای مانور ژئوپلیتیک بیشتری را برای چین ایجاد کند. اگر چه این کریدور می‌تواند تهدید و نگرانی‌های ژئواستراتژیک هند را افزایش دهد.

پکن تلاش دارد فضاهای اقتصادی و سیاسی جدید برای خود در منطقه ایجاد کند و به بازیگری فعال در این منطقه تبدیل شود؛ اما احتمال وجود تروریسم در این منطقه، پروژه‌ها و استراتژی‌های چین را تهدید کرده است. به ویژه در سال‌های اخیر رشد جریان‌های بنیادگرایی در ایالت‌های مسلمان‌نشین به عنوان یک مشکل برای چین مطرح شده است.

باید گفت که یکی از دلایل اصلی علاقه چین به واخان، ضعف امنیتی مورد بحث است. چین تصور می‌کند که گروه‌‌های تروریستی در افغانستان با مسلمانان منطقه خودمختار اویغور ارتباط برقرار خواهند کرد. اگر چه تاکنون دلایل معتبری برای این فرضیه وجود ندارد، اما چین معتقد است که تامین امنیت مرز این کشور با افغانستان اهمیت ویژه‌ای دارد. لذا به دلیل ترس از گسترش تروریسم به منطقه خودمختار اویغور، منطقه واخان به اولویت امنیتی چین تبدیل شده است. این مسئله از منظر ژئوپلیتیکی می‌تواند یک نقطه ضعف برای چین تلقی شود.

نگرانی هند در مسئله کریدور واخان

هند نگران توسعه کریدور واخان و پروژه بزرگراه قراقورم است که از بخش پاکستانی کشمیر می‌گذرد. تصور می‌شود که پروژه‌های چین می‌تواند هند را منزوی کرده و نفوذ دهلی نو را در منطقه تضعیف کند، بخصوص آنکه در افغانستان نیز بیم آن می‌رود که رژیم طالبان سیاست‌های نزدیک با پاکستان را در پیش گیرد، هر چند مقامات طالبان در ماه‌های اخیر، همواره بر افزایش مناسبات با همه کشورها از جمله هند تأکید کرده‌اند.

اما به هر صورت، افزایش تجارت در بندر گوادر، پاکستان “دشمن تاریخیِ هند” را قادر می‌سازد تا در برابر این کشور دستاوردهای تجاری و دیپلماتیک کسب کند. افزایش روابط چین و پاکستان باعث می‌شود که هند در سیاست‌های نفوذ منطقه‌ای خود از چین عقب بماند. هند با چین يك حساب كوچك تاريخي و مشكل مرزي دارد، بخش عظیم جمعیت چين بودایی است و مرکز بودايیان، تبت است، اما مردم تبت به طور طبیعی هند را دوست دارند و نفوذ هند بر بودايي‌‏ها برای چین يك تهدید بالقوه به حساب مي‏‌آید. همین تیرگی رابطه‏ چین با هند، سبب گرایش چین به سوي پاکستان است، یعنی پاکستان دوست و متحد قدیمی چین به حساب می‌‏آید. به این ترتیب هند که فضای ژئوپلیتیکی دشواری در مرز خود با چین دارد، به احتمال زیاد پس از افزایش مشارکت پاکستان، افغانستان و چین، فضای ژئواستراتژیک خود را محدود بیابد.

با خروج آمریکا از افغانستان و سقوط حکومت جمهوری، چین با یک گزینه روبرو شده است. احتمال تشدید مجدد تروریسم نیاز به یافتن جایگزین جدیدی دارد که امنیت منطقه را تضمین کند و چین خود را بهترین گزینه می‌پندارد. این واقعیت که بازیگر جایگزین مذکور می‌تواند چین باشد، بیش از هر زمان دیگری در سطح روابط چین و مقامات طالبان خود را نشان می‌دهد. این مسئله برای پکن، طبیعتاً مزایایی خواهد داشت. اول از همه، چین به لطف سطح عظیم معادن افغانستان مانند طلا، مس و لیتیوم، سرمایه‌گذاری زیادی در بخش معدن و انرژی انجام داده است. علاوه بر این، نیازمندی افغانستان می‌تواند این کشور را به بازار بزرگی برای چین تبدیل و زمینه را برای تجارت با آسیای مرکزی نیز تسهیل کند و چین را به یک شریک تجاری مهم تبدیل سازد. از نظر چین مهم است که فاصله را با آسیای مرکزی کوتاه کند. مسلم است که چین در ماه‌های آینده تجارت و سرمایه‌گذاری‌های زیربنایی در افغانستان را افزایش خواهد داد و سهم چین در بخش معادن پس از مشارکت احتمالی امنیتی عمیق‌تر خواهد شد. به هر روی به نظر می‌رسد چین خواهان توسعه همکاری در حوزه‌های مختلف با افغانستان است و دیدارهای متعدد سفیر و نیز وزیر خارجه این کشور با مقامات طالبان شاهدی است بر این مدعا.

عقیله رحمانی/

در حال تکمیل…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اخبار جبهه مقاومت