همه نگاه ها به رفح دوخته شده است، زیرا اسرائیل برای تهاجم برای اخراج فلسطینی ها یا نابود کردن آنها آماده می شود. این نبرد یا اسرائیل را مجبور به آتش بس می کند یا منطقه را وارد یک جنگ همه جانبه و چند جبهه می کند.
آتش بس موقتی که در ۲۴ نوامبر بین جنبش مقاومت حماس و دولت اسرائیل منعقد شد، می توانست راه را برای آتش بس های پی در پی و به طور بالقوه آتش بس پایدار در نوار غزه هموار کند.
اما تلآویو این فرصت را از دست داد و تداوم جنگ و نسلکشی خود را وسیلهای برای تغییر شکل چشمانداز سیاسی و امنیتی غزه تحت عنوان «بازگرداندن بازدارندگی» و کاهش پیامدهای داخلی عملیات طوفان الاقصی میدانست.
اکنون، نزدیک به شش ماه از آغاز جنگی که اسرائیل «جنگ بقا و هستی» علیه غزه میخواند گذشته و بر همگان مشخص شده که تهاجم نظامی این رژیم اشغالگر نمیتواند حماس را نه از نوار غزه و نه از عرصه سیاسی فلسطین خلع کند.
موج اخیر مذاکرات غیرمستقیم حماس و اسرائیل که در پاریس، قاهره و دوحه برگزار شد، یک واقعیت سیاسی را آشکار کرد: حماس طرف اصلی مذاکره فلسطینی در مورد غزه است. این تصدیق ضمنی تل آویو، نشان دهنده شکست استراتژیک اسرائیل در رسیدن به اهدافی است که در راس آن ها ریشه کن کردن حماس و گروه های مقاومت متحدش در نوار غزه تعیین شد.
پیامدهای منطقه ای و معضل مصر
نبرد رفح چالشی چند سطحی برای مصر است که ابعاد سیاسی، امنیتی و مردمی را در بر می گیرد. اگر ارتش اسرائیل به رفح حمله کند، پیامدهای قابل توجهی بر روابط قاهره با تل آویو خواهد داشت، علاوه بر این که به شدت بر چشم انداز امنیت داخلی مصر تأثیر می گذارد. نظرسنجی اخیر موسسه واشنگتن برای مطالعات خاور نزدیک نشان داد که سه چهارم مصری ها به حماس نگاه مثبت دارند. این احساسات مردمی بر سیاست مصر در مورد اقدامات احتمالی اسرائیل در رفح تأثیر می گذارد.
مقابله با هجوم انبوه احتمالی غیرنظامیان غزه که به دنبال پناهندگی هستند و جنگجویان فلسطینی که به خاک مصر می روند، چالش های لجستیکی و امنیتی قابل توجهی را نیز به همراه دارد. این سناریو همچنین سوالاتی را در مورد تهاجمات احتمالی ارتش اسرائیل به خاک مصر و نحوه واکنش ارتش مصر ایجاد می کند. علاوه بر این، محور مقاومت به صراحت اعلام کرده است که نابودی حماس غیرقابل قبول بوده و در صورت تهدید ممکن است به جنگ منطقه ای منجر شود.
مسئله پیچیده تر، عدم فشار اساسی ایالات متحده بر اسرائیل برای توقف اقدامات خود در غزه است و نیز به صراحت با حمله به رفح مخالفت نکرده است. این موضع ایالات متحده نتانیاهو را قادر میسازد و حتی جرأت میدهد تا به عملیات نظامی خود ادامه دهد.
رفح می تواند آرایش منطقه را تغییر دهد
صرف نظر از نتیجه نبرد رفح، اسرائیل و ایالات متحده آن را به عنوان کارزاری علیه “گسترش نفوذ ایران” در منطقه می دانند. این روایت با آنچه توماس فریدمن، نویسنده نیویورک تایمز، از آن به عنوان «دکترین بایدن» یاد میکند، مطابقت دارد که بر رویارویی با ایران و متحدانش در غرب آسیا تأکید میکند. این یک تغییر قابل توجه در استراتژی ایالات متحده از سال ١٩٧٩ است.
جنبش انصارالله یمن که هفته گذشته عملیات دریایی خود را تا اقیانوس هند گسترش داد، نسبت به تهاجم رفح هشدار داد و تهدید به گسترش شدید عملیاتهای دریایی و هوایی از جمله بستن تنگه باب المندب کرد.
به همین ترتیب، جبهه لبنان همچنان نسبت به تحولات رفح حساس است. علیرغم گسترش جبهه شمالی از آغاز سال ٢٠٢۴، حملات اخیر اسرائیل به بعلبک، در بیش از ١٠٠ کیلومتری مرز جنوبی، نشان دهنده تمایل نادرست تل آویو برای تشدید است.
این احتمال می تواند در صورت حمله اسرائیل به رفح به واقعیت تبدیل شود، زیرا ارتش اشغالگر ممکن است به اقدامات پیشگیرانه برای کاهش تهدیدات نیروهای مقاومت لبنان متوسل شود.
به طور کلی، نبرد رفح احتمالاً اشکال درگیری منطقه ای را تغییر می دهد و لایه های جدیدی را به جبهه های موجود می افزاید. همچنین این تصور را به چالش میکشد که حماس در غزه تنها رها شده است، زیرا بازیگران منطقهای مختلف، از جمله ایران و متحدانش، از نزدیک تماشا میکنند و آماده مداخله هستند.
یک پاسخ
سلام درهرحال جنگ یاصلح ما مطیع حضرت فرمانده کل قوا امام خامنهای روحی فدا هستیم